اندوه مخور بسحاق از چربی مشکوفی
شاید که چو وابینی خیر تو در آن باشد.
بسحاق ( از حاشیه برهان چ معین ).
باز صابونی و مشکوفی و سنبوسه نغزحلقه چی باشد و ماقوت پر از مشک تتار.
بسحاق اطعمه.
دیگر از کون زبانم میچکد فوقی نبات شعر چون مشکوفیم صد خنده برحلوا زده ست.
ملا فوقی یزدی ( از آنندراج ).
رجوع به مشکوفه شود.