مشکل

/moSkel/

مترادف مشکل: ابهام آمیز، بغرنج، پیچیده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، غامض، مبهم، مسئله، معقد، مغلق

متضاد مشکل: آسان، ساده، سهل، واضح

برابر پارسی: دشواری، دشوار، پیچیده، چالش، دشواره، سخت

معنی انگلیسی:
hurdle, difficult, hard, problematic, crucial, abstruse, tough, sticky, deep, fiddly, problem, question, severe, task, difficult question, hardly

لغت نامه دهخدا

مشکل. [ م ُ ک ِ ] ( ع ص ) پوشیده و پنهان و مشتبه. ج ، مشاکل. ( ناظم الاطباء ). کار پوشیده و مشتبه. ( آنندراج ). مشتبه. پوشیده. ملتبس. مختلطالقرعة لکل امر مشکل. ( یادداشت مؤلف ) :
راز عقول و مشکل ارواح کشف اوست
اسرار علم مطلقش از بر نکوتر است.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 75 ).
|| دشوار و سخت و صعب وزحمتدار و درهم و پیچدار و مغلق. ( ناظم الاطباء ). دشوار، و با لفظ افتادن و بردن و کردن مستعمل است. ( آنندراج ). در تداول فارسی بمعنی دشوار، صعب ، عسیر، عویص ، سخت ، دشخوار، مفصل ، غامض آید. ( یادداشت مؤلف ) :
که داند عشق را هرگز نهایت
سوءالی مشکل آوردی و منکر.
فرخی.
مسئله های خلافی رفت سخت مشکل ، و بوصادق در میان آمد و گوی از همگان بربود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 206 ).
در کار چو گشت با تو مشکل
عاجز مشو و مباش خرسند.
ناصرخسرو.
ور بپرسیش یکی مشکل گویَدْت به خشم
سخن رافضیان است که آوردی باز.
ناصرخسرو.
پیش آر قران و پرس از من
از مشکل و شرحش و معانی.
ناصرخسرو.
از علی مشکل نماند اندر کتاب حق مرا
علم بوبکر و عمر گو پیشم آر ای ناصبی.
ناصرخسرو.
در ملک خللی فاحش و مشکلی شنیع ظاهر گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 358 ).
بنشست و خطبه کرد به فصل الخطاب و گفت
گر مشکلیت هست سوءالات کن تمام.
خاقانی ( چ سجادی ص 302 ).
در شهادتگه عشق است رسیدن مشکل
خاقنی راه چنان نیست که آسان برسم.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 648 ).
مشکل حال چنان نیست که سر باز کنم
عمر در سر شده بینم چو نظر باز کنم.
خاقانی.
چون از نماز بپرداختند یکی از اصحاب گفت مرا مشکلی هست ، اگر اجازه پرسیدن است.( گلستان ).
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.
حافظ.
قرةالعین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد.
حافظ.
مشکل من حل نگشت با همه کوشش
بر سخن من گواست ایزد بیچون.
میرزا ابوالحسن جلوه.
- امثال :
مشکل دو تا شد ، نظیر: ما ازددت الاعمی. ( امثال و حکم دهخدا ص 1714 ).
مشکلی نیست که آسان نشود بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

مشکله: کارسخت ودشوار، پوشیده ودرهم، مشاکل و مشکلات جمع
۱- ( اسم و صفت ) دشوار سخت: کاری مشکل ۲- بسختی بدشواری : من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من . ( حافظ ) ۳ - پیچیده و دشوار معقد مغلق : مسایل مشکل . ۴ - ( اسم ) مطلب دشوار و معقد : خورشید زمین یوسف احمد که ز خاطر حل کرد همه مشکل تقدیر سمایی . ( سنائی ) جمع : مشکلات . توضیح در تداول آنرا مشگل با کاف فارسی تلفظ کنند و خطاست .
حاکم عراق

فرهنگ معین

(مُ کِ ) [ ع . ] (اِفا. ) دشوار، سخت . ج . مشاکل .
(مُ شَ کَّ ) [ ع . ] (اِمف . )۱ - شکل - پذیرفته ، صورت بسته . ۲ - ترتیب شده ، تشکیل شده .

فرهنگ عمید

چیزی که به شکل و صورتی درآمده باشد، دارای شکل.
۱. امر یا موقعیت سخت و دشوار.
۲. پوشیده، درهم.

واژه نامه بختیاریکا

نَمُشکِل
اِنگ؛ کُل؛ بک؛ باک؛ بای؛ کُهل؛ نَه خووی

دانشنامه عمومی

مشکل می تواند به صورت شکاف میان وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب تعریف شود. مشکلات ممکن است به دلایل مختلفی ایجاد شوند و راه حل های مختلفی برای حل شدن داشته باشند. مهارت های حل مشکلات شامل یافتن مشکلات، اولویت دادن به آن ها، اندازه گیری، یافتن علت ها، و در نهایت پیاده سازی راه حل های مؤثر و پایدار است. [ ۱]
عکس مشکل

مشکل (ترانه ایگی آزیلیا). «مشکل» ( به انگلیسی: Trouble ) یک ترانه توسط رپر استرالیایی ایگی آزیلیا با همراهی هنرمند ضبط آمریکایی جنیفر هادسن است.
عکس مشکل (ترانه ایگی آزیلیا)

مشکل (ترانه جولیا مایکلز). «مشکل» ( به انگلیسی: Issues ) نخستین ترانه ای است که توسط خواننده و ترانه نویس اهل ایالات متحده آمریکا جولیا مایکلز ضبط شده است. ترانه به صورت مشترک توسط جاستین ترانتر و تهیه کنندگان بنی بلانکو و استارگیت نوشته شده است. ترانه در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۷ به عنوان نخستین تک آهنگ از ای پی توسط ریپابلیک رکوردز منتشر شد.
این تک آهنگ در چارت های والونیا، اسکاتلند، نروژ، دانمارک، استرالیا، فلاندرز جزو ده ترانه اول قرار گرفت. همچنین به رتبه ۱۱ در جدول فروش موسیقی ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد ایالات متحده آمریکا رسید. «مشکل» گواهی نامه فروش پلاتین یا بالاتر در دوازده کشور و از جمله گواهی الماس را در فرانسه دریافت کرد. موزیک ویدئو همراه این ترانه توسط تابیتا دنهلم کارگردانی شده است. این ویدئو که مایکلز را در حال برگزاری یک مهمانی که با گروهی از دوستانش است نشان می دهد. [ ۱]
عکس مشکل (ترانه جولیا مایکلز)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

سخت

مترادف ها

knot (اسم)
خفت، عقد، منگوله، گره، عقده، مشکل، غده، برکمدگی، دژپیه، چیز سفت یا غلنبه، گره دریایی

difficulty (اسم)
سختی، مشقت، محظور، اشکال، عقده، مشکل، مضیقه، دشواری، زحمت، گرفتگیری، مخمصه

obstacle (اسم)
مانع، محظور، سد، انسداد، گیر، مشکل، رادع، رداع، سد جلو راه، پاگیر

problem (اسم)
سختی، چیستان، مشکل، موضوع، مسئله

hard (صفت)
خسیس، سفت، ژرف، سخت، دشوار، سخت گیر، فربه، زمخت، قوی، شدید، سنگین، پینه خورده، مشکل، معضل، نامطبوع، پرصلابت، قسی

difficult (صفت)
غامض، ژرف، سخت، دشوار، پر زحمت، سخت گیر، پر دردسر، مشکل، صعب، معضل، گرفتگیر، پراشکال

فارسی به عربی

بشدة , صعب , عقدة , مرض , مشکلة

پیشنهاد کاربران

گرفتاری و دردسر
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_problematize به معنای مسئله ای کردنِ یک موضوع برای آنکه نیاز به راه ِحل پیدا کند؛ به عنوانِ مسئله فرض کردن یا تلقی کردنِ یک موضوع؛ به مسئله تبدیل کردن؛ و جُزین
ا↙️
...
[مشاهده متن کامل]

#پراساندن ( parāsandan )
یا:
#پراسیدن ( parāsidan ) 👈 پراس ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ prş به معنای پرسیدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
🔺 نکته:
این دیسه پیش تر توسطِ آقای دکتر ملایری به زبانِ فارسی معرفی شده است. ازآنجاکه ایشان به برخی از مشتق های آن ، ازجمله "فعلِ بالا، " نپرداخته اند، نگارنده با برساختِ این فعل و مشتق هایِ دیگرِ آن این دیسه را گسترانیده است.
▪️مثال:
۱ - او مشارکتِ زنان در جنبش های صلح جویانه را در کتابِ ۲۵۰ صفحه ایش پَراسید ( به مسئله تبدیل کرد. )
۲ - امروزه افزایشِ روزافزونِ مهاجرت رفته رفته دارد موضوعِ هویت را می پَراسید ( به عنوانِ مسئله معرفی می کند. )
🔺 توجه:
🔹 #problem
🔹 #پراسه ( پَراسه —� دکتر ملایری )
▪️مثال:
۱ - با سرپرستیِ او، پزشکان توانستند بسیاری از پراسه های ( مسئله های ) آماریِ بیماریِ قندِ خون را در آن منطقه حل وفصل کنند.
۲ - توربولانس یکی از پراسه های حل نشده در فیزیک است.
۳ - پس از آن رخداد، انگیزه دادن به دانش آموزان برای ادامه ی کار به پراسه ای دشوار تبدیل شده بود.
🔸 #problematic ( al ) به عنوانِ صفت
🔸 #پراسه ای
یا: #پراسین
یا: #پراسه مند
یا: #پراسه دار ( دکتر ملایری )
یا: #پراسه ساز
▪️مثال:
۱ - موقعیتی که برای نمایندگانِ مجلس پیش آمده بود پراسه ای ( مسئله مند ) می نمود.
۲ - سرشتِ پراسینِ ( مسئله مندِ ) این واژه ها در بخشِ دیگری از کتاب توضیح داده شده اند.
۳ - رساندنِ همه ی این آدم ها سرِ وقت به سخنرانی پراسه مند به نظر می رسید.
🔹 #problematically
🔹 #پراسه مندانه
یا: #پراسینانه
▪️مثال:
او کار با دانشجویانِ بومی را پراسه مندانه ( مسئله مندانه، پرسش آفرینانه، به ناحق ) بر کار با دانشجویانِ دیگر ترجیح می داد.
🔸 #problematic به عنوانِ اسم
or: #problematique
🔸 #پراسند ( پَراسَند )
یا: #پراسمان ( پَراسْمان )
▪️مثال:
پراسَندهای ( پروبلماتیک های ) اصلیِ عمل گراییِ فمینیسم دو ناسازنما ی آشکار در درونِ خود می پرورند.
🔹 #unproblematic ( al )
🔹 #ناپراسه ای
یا: #ناپراسین
یا: #ناپراسه مند
یا: #بی پراسه
▪️مثال:
هیچیک از رویکردهای آنان ناپَراسین ( نامسئله مند، بی مسئله ) نبود.
🔸 #unproblematically
🔸 #ناپراسه مندانه
یا: #پراسه ندارانه
یا: #ناپراسینانه
🔹 #problematicalness
🔹 #پراسه مندی
یا: #پراسه داشتگی
🔸 #problemage
🔸 #پراسه گی ( یا پَراسِگی )
یا: #پراسه بودگی
🔸 #subproblem مسئله ای که ممکن است به مسئله ای بزرگ تر بینجامد.
🔸 #زیرپراسه
یا: #ریزپراسه
یا: #پیش پراسه
▪️مثال:
هر بار که آزمایش را تکرار می کردند چند تا از پیش پراسه ها ( مسائلِ جزیی ) به آسانی و گاهی خودبخود حل می شد.
🔹 #nonproblem موضوعی که به عنوانِ مسئله ای جدی فرض نمی شود.
🔹 #ناپراسه ( ناپَراسه )
▪️مثال:
نقدِ آن ها به او این بود که وی برای یک ناپَراسه ( موضوعِ غیرِ جدی ) راه ِحلی هزینه آور برگزیده است.
🔸 #multiproblem چند مسئله ، پرمسئله
🔸 #چندپراسه
▪️مثال:
او در موقعیتی چَند پَراسه گیر افتاده بود و گشایشی هم در کار نبود.
🔹 #problematization مسئله ای سازی، مسئله مند سازی
🔹 #پراسانش ( پَراسانِش )
یا: #پراسه ای سازی
یا: #پراسه مندسازی
یا: #پراسش ( پراسِش )
▪️مثال:
یکی از شیوه های کارآمدِ او در بحث پَراسانِش ( مسئله ای سازیِ ) روایت های تاریخی بود.
🔸� #pseudoproblem
🔸� #پراسه نما
� یا:�� #درژاپراسه ( دُرژاپراسه ) ( برای دیدنِ پیشوندِ "درژا" بروید به #pseudo_ در پیشوندستان. )
🔸 هم ریشه های دیگرِ #پراسیدن ، #پراسه و #پراسند در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی 👈 پرسیدن ➖ - fras
فارسی باستان 👈 بازخواست کردن ➖ - fraθ
فارسی میانه 👈 پرسش ➖ frašn
فارسی میانه 👈 پرسیدن ➖ pursītan
پارتی 👈 پرسیدن ➖ pwrśdn
سغدی 👈 پرسیدن ➖ - prs
سکایی 👈 پرسیدن ➖ brašta
خوارزمی 👈 پرسیدن ➖ - m|pš
فارسی 👈 پرسیدن، پرسه ( گدایی ) ، پَرسه زدن
آسی 👈 پرسیدن ➖ f�rsyn
پشتو 👈 پرسیدن ➖ puxt
بلوچی 👈 پرسیدن ➖ pursita
کردی 👈 پرسیدن ➖ pirsīn
بختیاری 👈 درخواست ➖ purs
سانسکریت 👈 پرسیدن ➖ prcch�ti
آلمانی کهن 👈 پرسیدن ➖ frāgēn
لاتینی 👈 درخواست کردن ➖ poscere
لیتوانیایی 👈 خواستن ➖ praš�ti
پ. ه. ا 👈 پرسیدن، خواستن ➖ prk
🔺 نکته:
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

«مشکل» ( به انگلیسی: Problem ) تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا آریانا گراند با همراهی ایگی آزالیا است که در ۲۸ آوریل ۲۰۱۴  ( ۲۰۱۴ - 04 - ۲۸ ) منتشر شد.
این تک آهنگ در چارت های اسکاتلند، نیوزلند، بریتانیا، در رتبه اول و در چارت های کانادا، نروژ، استرالیا، دانمارک، فنلاند، سوئد، جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

مشکل
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مشکل_(ترانه_آریانا_گرانده)
بلای ناخواسته ، غیر قابل اغماض
از جنس مشکل میتوان به مخمصه ، چالش ، کفر نعمت ، دردسر ، بلا و گرفتاری ، بدبختی و گره کور را نام برد .
مشکل یعنی شکل دیگری از آن شکل اصلی که می بایست باشد.
هر شکلی جز شکل حقیقت را می گوییم مشکل دارد.
از واژه های "چالش، سختی، سخت، گِرِه" میتوان بعه جای "مشکل" بکار برد.
بدرود!
تنگنا
مرار
واژه مشکل
معادل ابجد 390
تعداد حروف 4
تلفظ mošakkal
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مُ شَ کَّ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی moSkel
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
مشکل=عویصه
نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاری است مشکل
گلستان سعدی باب ۵
Trouble
واژه مشکل صد درصد پارسی است که در عربی راه یافت چون زبان لری هم واژه که زبان قوم لر واژه صد درصدر پارسی زبان لری زبان نخوردی هست تمام واژه های پارسی اصل در این زبان هست این واژه یعنی مشکل صد درصد پارسی است.
Trouble =problem
معضل
نفس گیر
در گفتار لری :
مُشکِل = سخت، پیچیده ، ایراد
مُشگُل= بعید، دور از نظر و ذهن، دور از گمان
در گفتار لری جمله هایی را به شکل زیر بکار می برند :
مُشگُلم فلانی بیاید =من فکر نمی کنم که فلانی بیاید یا بعید می دانم فلانی بیاید یا سخت می دانم فلانی بیاید.
...
[مشاهده متن کامل]

مُشگُل بروم = بعید است ( فکر نمی کنم ) بروم.
بکار بردن این واژه به این شکل در جمله جالب است که نشان از باستانی بودن آن در گفتار لری است.
شاید واژه های مُشکِل و مُشگُل از یک ریشه باشند.

در زبان کردی نمیگن مساله یا مشکل بلکه میگن کیشه
ابهام آمیز، بغرنج، پیچیده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، غامض، مبهم، مسئله، معقد، مغلق
گرفتاری
این واژه ایرانی است:
واژه آریایی اشکال به معنای خطا - ایراد که در ارمنستان به شکل اسخالսխալ skhal و در سنسکریت به شکل स्खलन skhalana به معنای error false wrong mistake به کار میرود هیچ رپتی ( ربطی ) ندارد به واژه مشکل که از ریشه تخارستانی māsk - * به معنای دشوار - دشواری difficulty به دست آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]


*پیرس: A Dictionary of Tocharian B by Douglas Q. Adams

problem
Matter
چالش
دشواره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس