مشک سود

لغت نامه دهخدا

مشک سود. [ م ُ / م ِ ] ( ن مف مرکب ) از اسماء معشوق است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). || مشک سنج. ( از ناظم الاطباء ). در صفات عذار و قلم و کاکل. ( از بهار عجم ) ( آنندراج ). آغشته به مشک. عطرآگین. خوشبوی. عطرافشان :
عالم ختن شد از قلم مشک سود ما
جای ترحم است به چشم حسود ما.
صائب ( از بهار عجم ).
در این فکرم که تعلیم جبین سازم سجودش را
به داغ دل دهم یاد عذار مشک سودش را.
شیخ العارفین ( از بهار عجم و آنندراج ).

فرهنگ فارسی

از اسمائ معشوق است

پیشنهاد کاربران

بپرس