چو شب قفل پیروزه برزد به گنج
ترازوی کافور شد مشک سنج.
نظامی.
|| از اسمای معشوق. ( آنندراج ). || زلف معشوق. ( ناظم الاطباء ) : به آتش بر آن شوشه مشک سنج
چو مار سیه بر سر چاه گنج.
نظامی.
|| مشک سود. آلوده به مشک. || مکتوب خوش و خوب. ( ناظم الاطباء ).