مشک اندود

لغت نامه دهخدا

مشک اندود. [ م ُ / م ِ اَ ] ( ن مف مرکب ) مشک اندوده. به مشک پوشیده. معطر و خوشبوی شده :
جعد پرده پرده در هم همچو چتر آبنوس
زلف حلقه حلقه بر هم همچو مشک اندود نای.
منوچهری.
جگرها دید مشک اندودکرده
طبرزدهای زهرآلود کرده.
نظامی.

فرهنگ فارسی

مشک اندوده به مشک پوشیده

پیشنهاد کاربران

بپرس