مشک افشان. [ م ُ / م ِ اَ ] ( نف مرکب ) مشک بیز. افشاننده مشک. که مشک پراکند. عطرآگین سازنده. خوشبوی کننده : به هر منزل که مشک افشان کنی راه منور باش چون خورشید و چون ماه.
نظامی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنچه که مشک افشاند ۲- معطر : نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد . ( حافظ ) یا مشک فشان از فقاع . شخصی است که در وقت سخن گفتن بوی خوش از دهانش بر آید . مسک بیز افشاننده مشک