مشوب کردن


مترادف مشوب کردن: آمیختن، آمیخته کردن، آلوده کردن، آلودن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - آمیختن . ۲ - آلوده کردن ۳ - گمراه کردن : ذهن او را مشوب کردند .

مترادف ها

poison (اسم)
زهر، سم، شرنگ، مشوب کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس