مشهورات
لغت نامه دهخدا
- مشهورات به ظاهر ؛ آن مقدمات بوند که به اول شنیدن ، چنین وهم افتد که ایشان مشهورند و چون به حقیقت بنگری نه مشهور بوند. ( دانشنامه ، بخش منطق از فرهنگ علوم عقلی ).
- مشهورات حقیقی مطلق ؛ چنانکه عدل حسن است و ظلم قبیح ، و این حکم به حسب مصالح جمهور یا به سبب عادات فاضله و اخلاق جمیله که در نفوس راسخ باشد، یا به سبب قوتی از قوتهای نفس ناطقه غیرعقلی ، مانند رقت یا حمیت یا حیا یا غیر آن مقبول بود به نزدیک همه کس. ( اساس الاقتباس صص 346-347 ).
- مشهورات محدود ؛ چنان بود که به نزدیک قومی مشهور باشد، چنانکه تصدیق به آن که تسلسل محال است به نزدیک متکلمان. و هر اهل علمی و صناعتی را مانند آن مشهورات باشد که به نزدیک غیر ایشان باشد که مقبول نبود.( اساس الاقتباس ص 347 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] مشهورات ، یکی از اصطلاحات علم منطق بوده و به معنای قضایائی است که زبانزد همه مردم باشد.
قضایای مشهورات به آن دسته از قضایا اطلاق می شود که بین مردم شهرت دارد، و مقبولیت آنها نزد جمیع عقلاء یا اکثر آنان و یا نزد عده خاصی شیوع پیدا کرده است. شهرت بخشی از این قضایا، نتیجه زندگی در اجتماع است و اگر کسی از ابتدا به حال انفراد و دور از اجتماع زیسته باشد ممکن است آنها را باور نکند، اما منشا شهرت برخی دیگر، مطابقت آنها با واقع، و پذیرش مفاد آنها توسط عقول فردی است. از همین رو، قضایای اولیات هم از حیث شهرت در زمره مشهورات قرار می گیرد.
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۹۲.
از قضایای مشهورات در صناعت جدل و خطابه استفاده می شود، و قضایای اولیات که مشهور هم هستند؛ از آن جهت که اولیه اند در صناعت برهان، و از آن جهت که از مشهوراتند، در صناعت جدل استفاده می شوند.«اما مشهورات که جز مشهوری ندارند، مقدماتی اند که عامه و ماننده عامه چنین پندارند که اندر طبع خرد به اوّل کار است و نه چنان بود، و لیکن از کودکی مردم آن شنود، و همه شهرها یا بیشتر شهرها بر آن اتفاق کرده باشند. یا چیزی بود که عقل واجب نکند به اوّل طبع، و لیکن خوی مردم از معنی شرم و رحمت و هرچه بدین ماند... و مثال مشهورات چنان بود که گویند «داد واجب است»، و «دروغ نشاید گفتن»، و چنان که گویند «پیش مردمان عورت نباید گشاد»، و «کس را بی گناه نباید آزردن»، و چنان که گویند «خدای بر هر چیزی قادر است»، و «هرچیزی را داند».
ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانش نامه علائی، ص۱۲۰.
تقسیمات متعددی برای قضایای مشهورات ذکر شده است. از باب مثال، به اعتبار گستره و دامنه شهرت، به مشهورات مطلقه و مشهورات محدوده منقسم می شوند، و به اعتبار حقیقی یا ظاهری بودن و زوال پذیری شهرت، به مشهورات حقیقیه و مشهورات ظاهریه منقسم می شوند، و به لحاظ اسباب شهرت، به قضایای واجب القبول، تادیبات صلاحیه، خلقیات، انفعالیات، عادیات و استقرائیات تقسیم می شوند.
مظفر، محمدرضا، المنطق، ج۱، ص۲۹۱.
...
قضایای مشهورات به آن دسته از قضایا اطلاق می شود که بین مردم شهرت دارد، و مقبولیت آنها نزد جمیع عقلاء یا اکثر آنان و یا نزد عده خاصی شیوع پیدا کرده است. شهرت بخشی از این قضایا، نتیجه زندگی در اجتماع است و اگر کسی از ابتدا به حال انفراد و دور از اجتماع زیسته باشد ممکن است آنها را باور نکند، اما منشا شهرت برخی دیگر، مطابقت آنها با واقع، و پذیرش مفاد آنها توسط عقول فردی است. از همین رو، قضایای اولیات هم از حیث شهرت در زمره مشهورات قرار می گیرد.
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۹۲.
از قضایای مشهورات در صناعت جدل و خطابه استفاده می شود، و قضایای اولیات که مشهور هم هستند؛ از آن جهت که اولیه اند در صناعت برهان، و از آن جهت که از مشهوراتند، در صناعت جدل استفاده می شوند.«اما مشهورات که جز مشهوری ندارند، مقدماتی اند که عامه و ماننده عامه چنین پندارند که اندر طبع خرد به اوّل کار است و نه چنان بود، و لیکن از کودکی مردم آن شنود، و همه شهرها یا بیشتر شهرها بر آن اتفاق کرده باشند. یا چیزی بود که عقل واجب نکند به اوّل طبع، و لیکن خوی مردم از معنی شرم و رحمت و هرچه بدین ماند... و مثال مشهورات چنان بود که گویند «داد واجب است»، و «دروغ نشاید گفتن»، و چنان که گویند «پیش مردمان عورت نباید گشاد»، و «کس را بی گناه نباید آزردن»، و چنان که گویند «خدای بر هر چیزی قادر است»، و «هرچیزی را داند».
ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانش نامه علائی، ص۱۲۰.
تقسیمات متعددی برای قضایای مشهورات ذکر شده است. از باب مثال، به اعتبار گستره و دامنه شهرت، به مشهورات مطلقه و مشهورات محدوده منقسم می شوند، و به اعتبار حقیقی یا ظاهری بودن و زوال پذیری شهرت، به مشهورات حقیقیه و مشهورات ظاهریه منقسم می شوند، و به لحاظ اسباب شهرت، به قضایای واجب القبول، تادیبات صلاحیه، خلقیات، انفعالیات، عادیات و استقرائیات تقسیم می شوند.
مظفر، محمدرضا، المنطق، ج۱، ص۲۹۱.
...
wikifeqh: قضایای_مشهورات
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید