glorify (فعل)ستودن، ستایش کردن، علم کردن، تجلیل کردن، تعریف کردن از، تکریم کردن، مشهور کردن، بر جسته کردن، جلال دادنfame (فعل)علم کردن، مشهور کردنdistinguish (فعل)فرو نشاندن، تشخیص دادن، دیدن، مشخص کردن، تمیز دادن، وجه تمایز قائل شدن، تمبز دادن، دیفرانسیل گرفتن، مشهور کردن
تشهیر- برافروختن نام ؛ کنایه از مشهور وبلندآوازه کردن :بخاک اندر افکند ارجاسب رابرافروخت او نام گشتاسب را. فردوسی.+ عکس و لینک