( مشمولة ) مشمولة. [ م َ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث مشمول. رجوع به مشمول شود. || می سردشمال وزیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شراب سرد و شراب شمال وزیده. || نار مشمولة؛ آتشی که باد شمال بر آن وزد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).