مشما


معنی انگلیسی:
plaster

لغت نامه دهخدا

مشما. [ م ُ ش َم ْ ما ] ( از ع ،اِ ) در تداول عوام ، مشمع. ( یادداشت مؤلف ). مشمع و پارچه اندوده شده از موم. موم جامه. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

در ترکی استانبولی، واژهٔ muşamba ‎ ( موشامبا ) به معنی پارچهٔ روکش شده با روغن یا موم برای ضدآب کردن بوده ( چیزی شبیه برزنت یا سفرهٔ ضد آب ) . این کلمه خودش از ترکیب:
muş ( شکل تغییریافته از mush – احتمالاً از زبان های اروپایی )
...
[مشاهده متن کامل]

amba ( پسوند برای نام اشیاء یا مواد )
ساخته شده است.
با گذر زمان، وقتی مواد پلاستیکی و نایلونی وارد بازار ایران شد، مردم این واژه را به شکل کوتاه تر و محاوره ای �مشما� برای هر نوع پوشش یا کیسهٔ پلاستیکی به کار بردند.

برای من هم عجیب بود که بعضی از هم وطنان به اون چیزی که ما در شهر خودمون میگیم �پلاستیک� میگن مشما. در اینجا حتی �کیسه� هم نمیگن و منظور از کیسه، تنها کیسه ی پارچه ای است و نه پلاستیکی. ولی خب شاید هیچ کس اشتباه نمیکنه و این ها مربوط به گویش و انتخاب واژگان محل بزرگ شدن افراد باشه
من نمیدانم چرا در گویش عامه از مشما به جای کیسه پلاستیکی استفاده میکنند . حتی در دهخدا هم اشاره نشده
این موارد در زبان گیلکی رایج است آبچین، آپچین، آوچین
کیسه کوچک یا بزرگ
کیسه پلاستیکی
مشمای آزار