مشمئز

/moSma~ez/

مترادف مشمئز: بیزار، بی میل، ضجور، متنفر

متضاد مشمئز: راغب، مایل

برابر پارسی: بیزار، رمنده، دماغ آزار

معنی انگلیسی:
horrified, shrunk, [fig.] horrified

لغت نامه دهخدا

مشمئز. [ م ُ م َ ءِزز ] ( ع ص ) ترسان. || ناخوش دارنده و رمنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رمیده. ناخوشدل. ( زمخشری ). کارِه. نافر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نفرت کننده بیزار

فرهنگ معین

(مُ مَ ئِ ) [ ع . ] (اِفا. ) بیزار، رمیده .

فرهنگ عمید

رمیده، بیزار، متنفر.

پیشنهاد کاربران

چندش آور
تکان دهنده
منفور
دل به هم زن
لختی
بری، بی میل، روگردان، دلزده، سیر، ضجور، گریزان، متنفر، انزجار، منزجر، نافر، نفور، وازده
انزجار
تعفن

کسل
بی رغبت
ناخوشایند

بپرس