مشلوز

لغت نامه دهخدا

مشلوز. [ م ِش ْ ش َ ل َ ] ( ع اِ مرکب ) ( از «م ش ل ز» ) زردآلوی شیرین مغز. ( منتهی الارب ). زردآلوی شیرین مغز، و این مرکب است از مشمش ( زردآلو ) و اللوز( بادام )، واحد آن مشلوزة. ( از اقرب الموارد ). و«مشمش » نامند و منحوت از همین است به معنی زردآلوی شیرین مغز. ( از متن اللغة ). زردآلوی شیرین هسته. ( مهذب الأسماء ). قسمی از زردآلوی شیرین و نفیس. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

مشلوز. [ م ِش ْ ش َ ل َ ] ( ع اِ مرکب ) ( از �م ش ل ز� ) زردآلوی شیرین مغز. ( منتهی الارب ) . زردآلوی شیرین مغز، و این مرکب است از مشمش ( زردآلو ) و اللوز ( بادام ) ، واحد آن مشلوزة. ( از اقرب الموارد ) . و�مشمش � نامند و منحوت از همین است به معنی زردآلوی شیرین مغز. ( از متن اللغة ) . زردآلوی شیرین هسته. ( مهذب الأسماء ) . قسمی از زردآلوی شیرین و نفیس. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا