مشفق استرابادی. [ م ُ ف ِ ق ِ اِ ت َ ] ( اِخ ) آقاکوچک نام داشت و ملاقاتش روزی نگردیده. اشعارش جز این بیت درنیافته ام : کار آن عالم ندانم چون کنی هست خون عالمی در گردنت.
( از مجمعالفصحاء چ مصفا ص 944 ).
فرهنگ فارسی
( مشفق استر آبادی ) آقا کوچک نام داشت و ملاقاتش روزی نگردیده .