مشغول شدن


مترادف مشغول شدن: سرگرم شدن، درگیر شدن، گرفتار شدن

برابر پارسی: سرگرم شدن، درکارشدن، به کار پرداختن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بکاری سرگرم شدن اشتغال ورزیدن در کار شدن : این بگفتند و بشراب خوردن مشغول شدند . هرکس از خود و دوستگانیی بسمک میدادند و سمک میخورد .

واژه نامه بختیاریکا

پورِستِن

جدول کلمات

پرداختن

پیشنهاد کاربران

بپرس