گرم کار بودن . [ گ َ م ِ دَ ] ( مص مرکب ) با کوشش و علاقه به کاری مشغول بودن . رجوع به گرم کار شدن شود.
در کارِ . . . . . . . . . . . بودن
علی در کارِ مطالعه بود که ناگهان پدرش سر رسید
علی در کارِ مطالعه بود که ناگهان پدرش سر رسید
مشغول بودن : در اشتغال بودن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص11 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص11 ) .