مشدد
/moSaddad/
مترادف مشدد: تشدیددار، محکم شده، استوارشده، شدت یافته، تشدیدشده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مشدد کردن ؛محکم کردن.
- مشدد گرداندن ( گردانیدن ) ؛ محکم کردن. و رجوع به تشدید و ترکیب های معنی بعد شود.
|| خلاف مخفف. ( آنندراج ). حرفی که دارای تشدید باشد. ( ناظم الاطباء ). حرف مشدد. با تشدید چون باء در عبّاس و لام در حلاّ ج و چون راء در صرّاف و واو درجوّال. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مشدد کردن ؛ با تشدید کردن حرفی از حرفهای کلمه.
- مشدد گرداندن ( گردانیدن ) ؛ تشدید دادن حرفی : باید که هر حرفی که مشدد گردانند، در آن شایبه ادغامی تصور توان کرد. ( المعجم چ 1 ص 227 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - محکم شده استوار شده ۲ - حرف تشدید داده شده مانند دال در ماده . ۳ - کلمهای که حرفی از آن تشدید دارد مانند کلم. مدت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کلمه و حرفی که دارای تشدید باشد، تشدید داده شده.
مترادف ها
موید، موکد، مشدد
مشدد
پیشنهاد کاربران
توان یافته
متصل