مشتها

لغت نامه دهخدا

مشتها. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ، اِ ) مرغوب. ( غیاث ) ( آنندراج ). || آرزو. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
قوم معکوسند اندر مشتها
خاک خوار و آب را کرده رها.
مولوی.
در مثال و قصه و فال شماست
در غم انگیزی شما را مشتهاست.
مولوی.
و رجوع به مُشتهی شود.

پیشنهاد کاربران

خوب
مرغوب
بدرد بخور
مفید
در مثال قصه و فال شماست
در غم انگیزی شما را مشتهاست
✏ �مولانا�

بپرس