- مشتمال دادن ؛ مشتمال کردن. با دست مالیدن. ( ناظم الاطباء ).
- || در تداول ، تنبیه کردن و گوشمال دادن :
آن قدر سعی که در مالش دلها دارد
مشتمالش اگر ایام دهد جا دارد.
میرنجات ( از آنندراج ).
- || کسی که ایام از او برمیگردد گویند: زمانه اش مشتمال داده است. ( آنندراج ).- مشتمال کردن ؛ با دست مالیدن. ( ناظم الاطباء ).
- || کنایه از با مکر و حیله کسی را خوش نمودن و از خشم فرودآوردن. ( آنندراج ). و رجوع به مشتمالی شود.