مشتقات


معنی انگلیسی:
derivatives, derivations

لغت نامه دهخدا

مشتقات. [ م ُ ت َق ْ قا ] ( ع اِ ) ج ِ مشتق. و آن در عربی ده است : ماضی ، مضارع ، امر، اسم فاعل ، اسم مفعول ،صفت مشبهه ، اسم تفضیل ، اسم زمان ، اسم مکان ، اسم آلة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به مشتق شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مشتقه ( مشتق ) توضیح در فارسی از یک ریشه چهارده صیغ. مشابه و غیر مشابه مشتق میگردد بطریق ذیل : ۱ - اسم مصدر ۲ - مصدر ۳- امرحاضر ۴ - ماضی ۵ - مضارع ۶ - دعا ۷ و ۸ - اسم فاعل و صفت فاعلی ۹ - اسم مفعول ۱٠- مصدر مخفف ۱۱ - حاصل مصدر ۱۲ - صیغ. مبالغه ۱۳ - صفت مشبهه . ۱۴ - چندقسم اسم و حاصل مصدر و صفت .

پیشنهاد کاربران

در دیدگاهِ پیشین از {ساشته} از {ساشتن} بکار برده شد.
نیاز است گفته شود که، ما {شار} را که کارواژه یِ {شاریدن} را دارد، داریم. این واژه با {شُر/سُر/سار} پیوند می یابد و با کارواژه یِ {سُریدن} نیز پیوند دارد. ( نمی دانم که آیا کارواژه یِ سریدن را شایسته می دانید یا نه. به هر روی، ما {سُر خوردن} را یا {شُر شُر} را داریم که به روشنی با {شار} پیوند می یابند}
...
[مشاهده متن کامل]

{شار} دگرگون شده یِ {سار} است، هَمریشه با {سُر}، که ما می توانیم بر پایه یِ الگویِ { - ار به - اشتن}، کارواژه یِ {سار} را {ساشتن} بنامیم.
گرچه می توان از {شاشتن} بکار برد، ولی گمان کنم شاید با {شاشیدن} یکی گرفته شود ( به اشتباه )
از هَمین روی، {بَر ساشته}، از دو بخشِ {بَر:بیرون} و {ساشته:رَفته/جاری شده} ساخته شده است.
بِدرود!

برای واژه سازی برایِ {مشتق} از همین برابر های کُنونی در پارسی بکار می بریم و سپس واژه سازی می کنیم. به این شیوه:
ما {برگرفته} را به جایِ {مشتق} داریم. کاربردِ پیشوندِ {بَر} در اینجا نشانش به {بیرون/بیرون بردن} است و کاربردِ {گرفته} در اینجا، نشانش به {اخذ شده/برده شده/تحریک شده/حرکت کرده به بیرون} است.
...
[مشاهده متن کامل]

ما افزون بر پیشوندِ {بَر}، می توانیم از پیشوندِ {پِی} نیز بکار ببریم. به جایِ {گرفته} نیز می توانیم از {سِتَده/رانده/ساشته} بکار برد.
روی هَم رفته با آمدن یکی از {بُر/پی} و {ستده/رانده/ساشته}، ما 6 واژه داریم که سپس آنهایی که می توانند کاربرد بهتری داشته باشند زدوده می شوند.
تا اینجا {پِی ساشته/بر ساشته/پی ستده} پیشنهاد های این پیام هستند.
بِدرود!

برآمد ها
مشتقات چیزی عوارض و عواقب و نتایج آن است که از آن حاصل می شود.
خلاصه کلان حاصل هر چیز
هرآنچه از یک ریشه واحد اخذ شده،
هر آنچه از ریشه مشترک گرفته شده باشد،
مانند : مشتقات نفتی که به محصولات بدست امده از نفت خام گفته می شوند .
مشتقات مالی ؛ در بازارهای مالی به ابزارهای قراردادی گفته می شوند که در کاهش ریسک استفاده می شود. مانند: سوآپ، سلف، قراردادهای آتی و. . .
به دست امده
مقتبس شده ، متأثر، نشأت گرفته، اقتباس، مأخوذه
مشتقات
فرامده ها
بدست امده
برگرفته ها
به دست امده

به دست آمده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس