اقای مرتتضی گرامی، جهت اطلاع عرض شود که 'پاد' بمعنای 'محافظه'، 'دفاع'، 'مواظبت ' است نه 'برابر' یا 'مقابل'، و در واژگانی چون پادزهر، پادافره، پادشاه، پاده و پادرزم دیده میشود. در هیچ کدام از ان نمونه ها معنای 'برابر' یا 'مقابل' نمی دهد. از دید ریشه شناختی 'پاد' بن گذشته ی فعل پاییدن است که مصدر سماعی ان در پارسی میانه 'پادن' بوده همانطور که تا کنون 'زادن' مصدر سماعی 'زاییدن است.
... [مشاهده متن کامل]
گویا شما منظورتان پیشوند پَد است که بخشی از افعالی چون پذیرفتن و کلماتی چون پیکار و پیکر را تشکیل می دهد، و در پارسی باستان به دیسه ی پَتی بکار می رفته که به گذشت زمان به دیسه های پَد یا پذ ( همچون در پذیرفتن و پدافند ) ، پی ( همچون در پیکار، پیکر ) ، په ( همچون در پهریختن که انرا اکنون پرهیختن خوانند ) ، دگرگون شده. متاسفانه بسیاری این پیشوند ها را با هم اشتباه میگیرند و حتی با انها کلمات هم میسازند، که پاد کنش و پاد عمل از جمله کلمات برساخته ای هستند که بنادرستی با پاد شروع میشوند.
منبع : A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie
پاد یعنی برابر و مقابل مثلا پاد سخن که امروز به آن پاسخ می گویند یعنی سخنی که در برابر سخنی داده می شود یا پادزهر یعنی دارویی که در برابر زهر داده می شود
مشتق شدن یعنی پاسخ ، جواب یعنی پاد عمل و پاد کنش یعنی کاری که در برابر عملی صورت می گیرد.