مشت رنده. [ م ُ رَ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) مشت رند است که رنده درودگران باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ رشیدی ). رنده درودگران یعنی ابزاری که بدان چوب و تخته رنده کنند. ( ناظم الاطباء ) : یک ذره تو را نکرده هموار نجار زمان به مشت رنده.
ابوالعباس مروزی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) مشت رند : یک ذره ترا نکرده هموار نجار زمان بمشت رنده . ( ابوالعباس زوزنی )