مشبه به

/moSabbahonbeh/

لغت نامه دهخدا

مشبه به. [ م ُ ش َب ْب َ هُن ْ ب ِه ْ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) تشبیه کرده شده به او. ( ناظم الاطباء ). آن که یا آنچه که چیزی یا کسی را بدان تشبیه کنند. و رجوع به مشبّه و تشبیه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه یا آنچه که کسی یا چیزی را بدان تشبیه کنند مقابل مشبه .
تشبیه کرده شده به او آنچه یا آنکه چیزی یا کسی را بدان تشبیه کنند

فرهنگ عمید

کسی یا چیزی که کسی یا چیزی دیگر را به او یا آن تشبیه می کنند.

پیشنهاد کاربران

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده .
چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل
ای وای در این قافله گر فاصله بودی
سوال، کدام تشبیه شده؟
پاسخ:عُمر.
سوال، عُمر به چه چیزی تشبیه شده؟
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ: به آب روان.
سوال، آب روان چیست؟
پاسخ: مشبه به یا تشبیه شده به آن.
در ضمن علاوه بر مشبه و مشبه به، که دو رکن اصلی هستند دو رکن فرعی ممکن است بیاید :
وجه شبه: صفت و ویژگی مشترک مشبه و مشبه به
اما وجه شبه بیت بالا: می گذرد.
ادات تشبیه: کلمات پیوند و نسبت دهنده
اما ادات تشبیه بیت بالا: چون.
نکات:
۱. در تشبیـه وقتی که وجـه شبه و ادات تشبیه حـذف شود ، به آن تشبیه بلیغ می گویند. ( تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است. )
مثال : دلش ( مشبه ) سنگ ( مشبه به ) است .
۲. هرگاه در تشبیه بلیغ، یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) به دیگری اضافه ( مضاف الیه ) شود . به آن اضافه ی تشبیهی می گویند. مثال: کیمیای سعادت – قد سرو - باران اشک - که سعادت ( مضاف الیه ) به کیمیا ( مضاف ) و قد ( مضاف ) به سرو ( مضاف الیه ) و اشک ( مضاف الیه ) به باران ( مضاف ) تشبیه شده است.
۳. استعاره یک نوع تشبیه هست که در آن مشبه حذف می شود. مثلا:
هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
حافظ در این بیت مِهر را به مانند بذر دانسته است که قابلیت کاشتن دارد.

به : به او
مشبه : شبیه شده
بنابراین مشبه به : شبیه شده به او
کدام او؟کسی یا چیزی
مثل قران مثل رود روان

مشبه به : مانسته
دکتر کزازی واژه ی " مانسته " را در نوشته های خود به جای " مشبه به" بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۴۴.

بپرس