مشایعت
/moSAye~at/
مترادف مشایعت: بدرقه، تشییع، همراهی، دنباله روی، بدرقه کردن، همراهی کردن ، اطاعت، پیروی
متضاد مشایعت: استقبال
برابر پارسی: درپی کسی رفتن، همراهی، پسواز، بدرهه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مشایعة. [ م ُ ی َع َ ] ( ع مص ) با کسی دوستی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || خواندن شتر و رمه پس مانده را و آواز کردن او. و یعدی بالباء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || در پی رفتن در کاری. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پیروی نمودن. ( آنندراج ). || گسیل کردن. || در پی رسیدن کسی را. ( منتهی الارب ). چند قدم همراه کسی رفتن برای رخصت. ( آنندراج ). به دنبال مسافر رفتن هنگام رحیل. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مشایعت شود.
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) در پی کسی رفتن پیروی کردن کسی را . ۲ - بدرقه کردن مسافر را . ۳ - ( اسم ) پیروی دنبال روی . ۴ - بدرقه .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بدرقه کردن، مسافتی دنبال مسافر یا مهمان رفتن.
جدول کلمات
مترادف ها
همراهی، ضمیمه، مشایعت
مشایعت، همراه، ملتزمین، اسکورت، بدرقه، پاس
مشایعت
مشایعت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پَسوارایی
🇮🇷 همتای پارسی: پَسوارایی 🇮🇷
همانندی
مشایعت به بیرون یعنی استقبال به بیرون