مُشاکِل، بحر
در اصطلاح علم عروض نام یکی از بحرهای نوزده گانۀ شعر فارسی است که از اصلِ فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن (ـ U ـ ـ/U ـ ـ ـ/U ـ ـ ـ) ساخته می شود اگرچه این بحر دراصل از ابداعات ایرانیان است، اما چندان مقبول طبع شاعران و ادیبان فارسی زبان نبوده و در زبان فارسی، شعر چندانی در این بحر سروده نشده است. وزن رایج آن فاعلاتُ مفاعیلُ مفاعیلْ یا فاعلاتُ مفاعیلُ فعولن (ـ U ـ U/U ـ ـ U/U ـ ـ) است (بحر مشاکل مُسَدّس مَکْفوف مقصور یا محذوف). در این وزن است: یار غم شده ام در شب دیجور/زان سبب که نشد روز محن دور (عروض سیفی).
در اصطلاح علم عروض نام یکی از بحرهای نوزده گانۀ شعر فارسی است که از اصلِ فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن (ـ U ـ ـ/U ـ ـ ـ/U ـ ـ ـ) ساخته می شود اگرچه این بحر دراصل از ابداعات ایرانیان است، اما چندان مقبول طبع شاعران و ادیبان فارسی زبان نبوده و در زبان فارسی، شعر چندانی در این بحر سروده نشده است. وزن رایج آن فاعلاتُ مفاعیلُ مفاعیلْ یا فاعلاتُ مفاعیلُ فعولن (ـ U ـ U/U ـ ـ U/U ـ ـ) است (بحر مشاکل مُسَدّس مَکْفوف مقصور یا محذوف). در این وزن است: یار غم شده ام در شب دیجور/زان سبب که نشد روز محن دور (عروض سیفی).
wikijoo: مشاکل،_بحر