مشاهده گر


معنی انگلیسی:
observer, watcher

پیشنهاد کاربران

مشاهده گری در فنِ مراقبه ، معنا پیدا می کند .
مشاهده گر در ادبیات فارسی ایران زمین با کدواژه هائی از قبیلِ شحنه ، سرو روان ، سرو ، کشتی و زورق و . . . کدگذاری شده است . معنی حضور در لحظه نیز یعنی شاهدِ آنچه که همین الان از آن هوشیار / آگاه هستم .
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد به آبادیس:
شاهد و ناظر بودن از آنچه که اکنون و در این لحظه از آن آگاهی / دانستگی دارم / وجود دارد .
آگاه / هوشیار بودن به حس ، فکر ، احساس و ناظرِ آن بودن با عدم خواست برای کنترل و تغییر آنها .
این جدا بودنِ بعید و غیرممکن از بدن ، فکر ، احساس را مشاهده گری گویند . که معنی و مفهومِ حقیقی برای کلمه مراقبه است .
متاسفانه اکثر باتفاق علما و پروفسورهای مراقبه
و واژه شناس، مخصوصا در ایران ، به کلمات حضور در لحظه یا mindfulness یا مراقبه یا خود/ذهن آگاهی و . . . . می گویند" کنترل ذهن یا کنترل روان یا فکر کردن یا مهارت کنترل داشتن در . . . . . یا انجام مهارت در . . . . و . . . . . "
مشاهده گری یعنی کاری نکردن ، کنترل نکردن ، تغییر ندادن ، سعی در تغییر نداشتن ، فکر نکردن.
آنرا همانگونه که هست ، تماشا کردن .
انیمیشن شکاف کوانتومی در آپارات ، حقیقت مشاهده گری را نشان می دهد . ( عکس )
با مشاهده گری محض است که انفجار در ژن و دی ان ای رخ می دهد ، نه فکر و تعقل و نه ماشین و ربات و نه کنترل و تغییر .
آدمی از طریق مشاهده خود ، خودش تربیت می شود . نه با انجام دادن و تقلید و تلاش .
واعظان که این جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
یعنی با اجبار و تقلید و آموزش ، آدمی تربیت نمی شود ولی با مشاهده گری ، تربیت می شود . چراکه آنکس که با اجبار و تقلید تربیتی ببیند ، در خلوت از آن کارها کند ولی شخصی که لحظه به لحظه شاهد و ناظر خود باشد ، نمی تواند و نشدنی است که آن کار دگر کند . و اینها تنها از طریق عرفان عملی ، شدنی است . بخاطر همین پروفسورها در ایران و اکثر نقاط دنیا ، با عرفان نظری ، سعی در توضیح این واژگان دارند و همگی در نادانی و کج فهمی هستند . متاسفانه .

مشاهده گر
ناظر
بیننده
مشاهده کننده
کسی که توجه میکند

بپرس