مشاهد
/moSAhede/
مترادف مشاهد: شهادتگاه ها، مقبره های شهیدان، مشهدها، زیارتگاه ها، تجلی گاه، تجلی گه، کشف، شهود
لغت نامه دهخدا
مشاهد. [ م ُ هََ ] ( ع ص ) دیده شده. گواهی داده شده. نگاه کرده. نگریسته. ( از ناظم الاطباء ).
مشاهد. [ م َ هَِ ] ( ع اِ ) ج ِ مشهد به معنی جای حاضر آمدن مردمان. ( آنندراج ) ( از محیط المحیط ). ج ِ مَشْهَد و مَشهدة. ( ناظم الاطباء ) : من هرگز تو را ندیده ام و نشناخته و باتو در معاهد و مشاهد ننشسته. ( مرزبان نامه ص 271 ).
- مشاهد مکة ؛ مواطنی که در آن اجتماع کنند. ( از اقرب الموارد )( از محیط المحیط ).
مشاهد. [ م َ هَِ ] ( ع اِ ) شهادتگاه ها. قبرستان شهیدان. ( از ناظم الاطباء ). ج ِ مَشهد.
- مشاهد شریفه ؛ قبر مطهر منور آن حضرت و قبور ائمه اطهار صلوات اﷲ علیهم. ( ناظم الاطباء ).
- مشاهد متبرکه ؛ مشاهد شریفه. رجوع به ترکیب قبل شود.
فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی شهادتگاه و قبرستان شهدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید