لغت نامه دهخدا
مشال. [ م َ ] ( ع اِ ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را از ریشه اسپانیائی و حیوان غیر ذی فقار و صدف دارای همچون لیسک ( حلزون ) معنی کرده است. و رجوع به دزی ج 2 ص 595 شود.
مشال. [ م ُ ] ( ع ص ) افراشته شده. بلندکرده شده. || نصب کرده شده. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
افراشته شده و بلند کرده شده نصب کرده شده