( مشاقاة ) مشاقاة. [ م ُ ] ( ع مص )( از «ش ق و» ) سختی کشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). معاسرة. ( تاج العروس ج 10 ص 201 ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || به سختی و جنگ و مانند آن مروسیدن. || نبرد کردن با کسی در شقاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).