مشاطه وار. [ م َش ْ شا / م َ طَ / طِ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) همچون آرایشگر. همچون مشاطه. مشاطه گونه. مانند مشاطه : از بهر عروسان فکرتت راآرایش مشاطه وار دارد.مسعودسعد ( دیوان ص 100 ).صبح... مشاطه وار کُله ظلمانی... برداشت. ( کلیله و دمنه ).در باغ چو شد باد صبا دایه گل بربست مشاطه وار پیرایه گل.حافظ.
هم چون مشاطه، مانند مشاطگان: در باغ چو شد باد صبا دایهٴ گل / بربست مشاطه وار پیرایهٴ گل (حافظ: ۱۱۱۰ ).