مشاطرت
لغت نامه دهخدا
مشاطرة.[ م ُ طَ رَ ] ( ع مص ) چیزی را با کسی به دو نیم کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). با کسی چیزی به دو نیم کردن. مناصفه. ( زوزنی ) ( از محیط المحیط ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). چیزی با کسی نصف کردن. ( مجمل اللغة ). || همدیگر خانه را متصل ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خانه خود را به خانه دیگری متصل ساختن. ( ناظم الاطباء ). || یک نیمه پستان دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید