( مشارزة ) مشارزة. [ م ُ رَ زَ ] ( ع مص ) منازعت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). با کسی پیکار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بدخویی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).مشارزة. [ م ُ رِ زَ ] ( ع ص ) حدید مشارزة؛ آهن سخت که بر هر چیزی که گذرد ببرد آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).