مشارالیه
/moSAr~elayh/
مترادف مشارالیه: مذکور، مزبور، معزی الیه، نامبرده
برابر پارسی: نامبرده
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مشارالیه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آدیشته ādishte ( سنسکریت: ādishta )
آدیشته ādishte ( سنسکریت: ādishta )
اشاره شده یا مذکور
در حقوق، لزوما به معنی خوانده نیست، وقتی مثلا به ماده ۴۷۷ قانون تجارت بر می خوریم. که به ریاست ناظر در مجمع عمومی طلبکاران برای مشاوره و انعقاد قرارداد ارفاقی، حکم می دهد.
در حقوق، لزوما به معنی خوانده نیست، وقتی مثلا به ماده ۴۷۷ قانون تجارت بر می خوریم. که به ریاست ناظر در مجمع عمومی طلبکاران برای مشاوره و انعقاد قرارداد ارفاقی، حکم می دهد.
با این معنی موافقم که:
مشارالیه یعنی کسی که در مورد وی در متن یا در مکالمات صحبت میشود و این مکالمات یا موضوع با فاعلیت او ادامه دارد. لذا برای جلوگیری و اجتناب از تکرار نام او، از کلمه ی مشارالیه استفاده میشود.
مشارالیه در مورد شخص مذکر و مفرد استفاده میشود.
و جمع آن ، مشارالیهم است.
مشارالیه یعنی کسی که در مورد وی در متن یا در مکالمات صحبت میشود و این مکالمات یا موضوع با فاعلیت او ادامه دارد. لذا برای جلوگیری و اجتناب از تکرار نام او، از کلمه ی مشارالیه استفاده میشود.
مشارالیه در مورد شخص مذکر و مفرد استفاده میشود.
و جمع آن ، مشارالیهم است.
نامبرده
مومی الیه
مشارالیه یعنی متصرف فعلی ک چون اقرار به مالکیت سابق مدعی کرده و تصرفش را از دست داده باید ثابت کند ک مال بطور قانونی انتقال یافته
این کلمه بجای ضمیر می آید و دیگر ضمیر تکرار نمیشود و درواقع متعلق به دوره های قدیم و دوره قاجار است.
کسی که اول به او اشاره شده _محکوم شده _خوانده
در حقوق خوانده یا اشاره شده در فوق
خوانده =محکوم علیه=مشار الیه
در حقوق ب معنی خوانده ( یا محکوم علیه )
به جای کلمه وی - شخص اول داستان
شخص فاعل
مشارٌالیه ؛ ترجمه ٔ این لفظ اشارت کرده شده بسوی او، یعنی انگشت نما. رجوع کنید به مشار.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)