مشاده

لغت نامه دهخدا

( مشادة ) مشادة. [ م ُ شادْ دَ ] ( ع مص ) سختی نمودن در چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).با کسی سخت فراگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). منه : لن یشاد الدین احد اًلا غَلبه ُ. ( منتهی الارب ). || زور آزمودن و غلبه کردن. ( از اقرب الموارد ).
مشاده. [ م َ دِه ْ ] ( ع اِ ) کارها و مشغل های بازدارنده و بیخودکننده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سختی نمودن در چیزی زور آزمودن و غلبه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس