مسیره

لغت نامه دهخدا

( مسیرة ) مسیرة. [ م َرَ ] ( ع مص ) سیر. مسیر. سیرورة. تسیار. رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مسیر و سیر شود.

مسیرة. [ م َ رَ ]( ع اِ ) تأنیث مسیر. مدت سیر: بینهما مسیرة یوم ؛ أی مسافة سیر یوم ؛ یعنی میان آن دو به اندازه سیر کردن روزی است. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). راه : مسیرة یوم و لیلة؛ رفتن یک شباروزه. ( دهار ). در حدیث است : نصرت بالرعب مسیرة شهر. ( اقرب الموارد ).

مسیرة. [ م ُ س َی ْ ی َ رَ ] ( ع ص ) تأنیث مسیر. عقاب مسیرة؛ عقاب مخطط. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

تانیث مسیر عقاب مخطط

پیشنهاد کاربران

بپرس