مسیر

/masir/

مترادف مسیر: جاده، راه، معبر، خطسیر، گذر، گذرگاه، مدار

برابر پارسی: راه، راه ، روش، گذر، گذرگاه ، گشتگاه

معنی انگلیسی:
course, route, itinerary, line, direction, beat, career, circuit, current, drift, heading, ode _, path, run, tenor, track, linedirection, trajectory, possible, procurable, easy, vector

لغت نامه دهخدا

مسیر. [ م َ ] ( ع مص ) رفتن. سیر. مسیرة. سیرورة. تسیار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). مصدر میمی است به معنی رفتن و سیر کردن. ( آنندراج ) ( غیاث ). رفتن. ( دهار ) ( تاج المصادر ) :
ایا مراد تو مقصود آسمان ز مدار
و یا رضای تو مطلوب اختران ز مسیر.
امیرمعزی.
گفت نامی که ز هولش ای بصیر
هفت گردون بازماند از مسیر.
مولوی.

مسیر. [ م َ ] ( ع اِ ) محل گردش و سیر. جای عبور و حرکت. ( ناظم الاطباء ). جای رفتار. ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ) ( غیاث ). جای سیر.محل گردش. جای رفتن. راه. معبر. جاده. محل سیر. رهگذر. رهگذار. گذر. گذرگاه. مدار. سیرگاه :
هر روز سحاب را مسیر دگر است
هر روز نبات را دگر زینت و رنگ.
منوچهری.
نیی آگه ای مانده در چاه تاری
که بر آسمان است در دین مسیرم.
ناصرخسرو.
ای داور زمانه ملوک زمانه را
جز بر ارادت تو مسیر و مدار نیست.
مسعودسعد.
مدار چرخ کند آگهم ز لیل و نهار
مسیر چرخ خبر گویدم ز صیف و شتا.
مسعودسعد.
همی کند سرطان وار باژگونه به طبع
مسیر نجم مرا باژگونه چرخ دوتا.
مسعودسعد.
فرمود که تا چرخ یکی دوردگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را.
سنائی.
سیر ارنه بر موافقت رای تو کنند
هر هفت گم کنند مسیر اندر آسمان.
سوزنی.
آفتابی و جز به درگاهت
اختران را مسیر نتوان یافت.
خاقانی.
چون ستوری باش در حکم امیر
گه در آخور حبس و گاهی در مسیر.
مولوی.
|| مدت سیر: بینهما مسیر یوم ؛ میان آنها به اندازه ای است که در یک روز سیر شود. ( ناظم الاطباء ). || رفتار. ( فرهنگ نظام ). روش. سیر :
چه پیکر آمد رخش درخش پیکر تو
که کوه بادمسیر است و باد کوه نهاد.
مسعودسعد.
|| ( ص ) سیرکرده شده. ( ناظم الاطباء ).

مسیر. [ م َ ] ( اِ ) به معنی یخ آمده و مسیریدیعنی یخ بست. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). مَسَر. نیز به همین معنی است ، و این جای مسر است یعنی سرد است و بعضی بجای «م » «هاء» دانسته اند، یعنی «هسر» و رشیدی گفته به «م » اصح خواهد بود. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

مسیر. [ م ُ س َی ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) جامه باخطها. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). جامه خطدار. ( ناظم الاطباء ). || حلوائی است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قسمی از حلوا. || سفر. || جای مشهور و خوشنمائی که سزاوار است شخص مسافر در تفحص و تجسس و تماشای آن برآید. ( ناظم الاطباء ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

قصبه ای از دهستان آبشار بخش شادکان شهرستان خرمشهر. دشت گرمسیر. دارای ۱٠۹۷ تن سکنه . آب از رودخانه جراحی . محصول : غلات برنج خرما. صنایع دستی : حصیربافی است .
رفتن، روان شدن ، جای سیروگردش
۱ - ( مصدر ) رفتن روان شدن ۲ - (اسم ) رفتار روش سیر : ایا مراد تومقصود آسمان ز مدار و یارضائ تو مطلوب اختران زمسیر . ( معزی المعجم ) ۳ - ( اسم ) جای سیر محل گردش . ۴ - مدت سیر .
جامه با خطها حلوائی است

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) رفتن ، روان شدن . ۲ - (اِ. ) محل عبور، جای رفت و آمد.

فرهنگ عمید

۱. معبر، گذرگاه، راه، جاده.
۲. (اسم مصدر ) رفتن، روان شدن.
۳. (اسم مصدر ) سیروگردش.

فرهنگستان زبان و ادب

{channel} [موسیقی] گذرگاه داده ها یا نشانک های صوتی
{path} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] در برنامه ریزی شهری، مجموعه ای از رابط ها که در آن همیشه گره پایانیِ رابط قبلی در حکم گره آغازینِ رابط بعدی است
{route} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] خط سیر وسیلۀ نقلیۀ یا مسافر از مبدأ تا مقصد
{trajectory} [فیزیک] راهی که جسم می پیماید تا از نقطه ای به نقطۀ دیگر برسد

دانشنامه عمومی

مسیر (مجموعه تلویزیونی). 'سُلوک' مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی است که ارون پاول، میشل موناهن و هیو دنسی در آن به ایفای نقش پرداخته اند. این سریال داستان اعضای یک فرقه مذهبی به نام می ریسم را به تصویر می کشد. [ ۱]
در مارس ۲۰۱۵، هولو دستور ساخت این مجموعه را ۱۰ قسمت داد. نام اصلی کار راه بود ولی در سپتامبر ۲۰۱۵ به دلیل تشابه با نام یک فرقه مذهبی واقعی، به سُلوک تغییر پیدا کرد. [ ۲] در ۳۰ مارس ۲۰۱۶ کار روی آنتن رفت. در ۴ می ۲۰۱۶، کار برای فصل دوم تمدید شد که در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۷ روی آنتن رفت. [ ۳] در ۱۲ آوریل ۲۰۱۷، هولو سریال را برای فصل سوم ۱۳قسمتی تمدید کرد. [ ۴]
ادی لین با همسرس سارا و دو فرزندش ( هاوک و سامر ) در شمال نیویورک زندگی می کند. همه آنان عضو جنبش میریست ( یک جنبش روحانی جدید ) هستند. ادی از پرو برمی گردد. در آنجا یک عزلت عرفانی را گذرانده تا برای مراحل روحانی مریست آماده تر شود. در پرو، بدون آگاهی خانواده اش، نوعی وحی را تجربه کرده که باعث شده ایمانش به میریست را زیرسوال ببرد. در عین حال، کال رابرتس ( دوست سارا و یکی از رهبران میریست ) به دنبال گسترش جنبش است و با مرگ قریب الوقوع بنیان گذار این سازمان، دکتر استیو میر، دست و پنجه نرم می کند.
می ریسم یک جنبش داستانی در سریال است که توسط دکتر استفن میر در اکتبر ۱۹۷۴ پایه گذاری شده است. گفته می شود او عملاً از نردبان روشنایی بالا رفته تا پیام را از حقیقت دنیا دریافت کند. میر دستورهایی را برای توسعه روحی به پیروانش می دهد که آنها را در نخستین کتاب می ریسم به نام نردبان نگاشته است. اعضای میریست باور دارند که همه انسان آسیب دیده اند و به همین دلیل دنیا عذاب می کشد. آنها از طریق بینش شخصی سعی دارند از رنج های خود و دیگران آگاه شوند و دنیا را شفا دهند و بشدت به خانواده، انسانیت و محیط طبیعت اهمیت می دهند. اما نردبان پیش بینی می کند که افراد بی ایمان یا غافل، تلاش های آنها را خنثی می کنند و با اقدامات خودخواهانه خود باعث آخرالزمان می شوند. بعلاوه گفته می شود رستگاری نصیب کسانی می شود که از نردبان بالا رفته و بتوانند تا ابد در فردوس زندگی کنند.
این جنبش با ۶۰۰۰ عضو در سن دیگوی کالیفرنیا و نیویورک ساکن است و محل عزلت آنها در کوزکوی پرو است. اغلب اعضا روزانه به تمرین می ریسم می پردازند و بقیه سوگند خدمت خورده و خود را وقف مشاوره، استخدام و توسعه برنامه ها کرده اند. پیشرفت روحی با مقیاسی افزایشی از پله ۱آر تا ۱۰آر سنجیده می شود و بسیاری از تصمیم ها توسط عضویت برتر یا پله برتر گرفته می شود. اعضا به مدیتیشن می پردازند و از ابزارها و داروهای بیوفیدبک ( شامل آیاهواسکا و شاه دانه ) استفاده می کنند تا به سطوح عمیق تری از آگاهی برسند و الهام و بینش های قوی تری داشته باشند؛ زیرا باور دارند که این شیوه ها، راه ارتباطی روشنایی با آنان است.
عکس مسیر (مجموعه تلویزیونی)

مسیر (نظریه گراف). در نظریه گراف، یک مسیر ( به انگلیسی: Path ) در گراف ، دنباله ای از رأس ها است، به طوری که از هر رأس به رأس دیگر در این دنباله یالی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر مسیر، گشتی یا دوری بین رأس های u و v است که رأس تکراری ( و طبعاً یال تکراری ) نداشته باشد. هم چنین دنبالهَ تک جمله ای u را مسیری به طول صفر در نظر می گیریم.
رأس های مسیر با یک دیگر رابطهٔ همبندی دارند.
عکس مسیر (نظریه گراف)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

راه

مترادف ها

distance (اسم)
بعد، فاصله، مسیر، دوری، مسافت

direction (اسم)
طرف، مدیریت، جهت، رهبری، سمت، دستور، قانون شرع، قانون کلی، هدایت، مسیر، خط سیر، سو، اداره جهت، راه مسیر

way (اسم)
راه، عنوان، سیاق، سمت، خط، سبک، جاده، رسم، مسیر، روش، طرز، طریقه، طریق، سان، طور، مسلک، نحو

road (اسم)
راه، خیابان، خط، جاده، مسیر، طریق، راه اهن

path (اسم)
راه، جاده، مسیر، طریقه، طریق، مسلک، باریک راه، جاده مال رو

route (اسم)
طرف، راه، سمت، جاده، مسیر، خط سیر، جریان معمولی

course (اسم)
جریان، دوره، جهت، سمت، مسیر، روش، اصول، در طی، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان

line (اسم)
سیم، بند، خط، دهنه، لجام، طرح، رشته، سطر، ریسمان، رده، جاده، رسن، مسیر، ردیف، مسیر که با خط کشی مشخص میشود

track (اسم)
راه، اثر، نشان، خط، باریکه، زنجیر، لبه، جاده، تسلسل، توالی، شیار، مسیر، رد پا، مسابقه دویدن، خط اهن، خط راه آهن

waterway (اسم)
ابراه، مسیر، راه آبی، مسیر ابی، مسیر دریایی و رودخانه ای

orbit (اسم)
دور، قلمرو، مدار، مسیر، حدقه، مسیر دوران، حدود فعالیت

itinerary (اسم)
مسیر، خط سیر، برنامه سفر، سفرنامه

traverse (اسم)
اشکال، مسیر، عبور جاده، حجاب حاجز، درب تاشو، مانع حائل

riverbed (اسم)
مسیر، بستر رودخانه

tideway (اسم)
مسیر، مسیر جزر و مد، روگاه جزر و مد، کشند راه

فارسی به عربی

تجارة , جنس , ذهاب , شارع , طریق , فصل , مهنة , نقطة

پیشنهاد کاربران

تُر. شُر. سُر ( سیر ) سُوک. نُوچ: راه و روند
راستا
مسیر در معانی ذیل بکار می رود:
۱ - مصدر میمی است یعنی رفتن و سیر کردن
۲ - اسم مکان است یعنی محل رفتن و خط سیر
۳ - اسم زمان است یعنی مدت سیر
۴ - اسم مفعول است یعنی سیر شده
واژه مسیر
معادل ابجد 310
تعداد حروف 4
تلفظ masir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ]
آواشناسی masir
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

واژه رود ( در رودخانه ) به چم خانه چیزیست که از آن عبور میکند پس رودخانه همان مسیر است و رود = سیر یا گذر و در زبان لاتین به مسیر روت = route میگویند و نشان دهنده اینست که مسیر همان رود یا روت ایرانیست ( واج ت و د به هم دگرش داشتند ) پس روت را میتوان مسیر نامید.
...
[مشاهده متن کامل]

گذر ( عبور )
راه / رود =روت ( مسیر )

دالان - دهلیز
درود همه مطالب دوستان عالی بود، بهره میبریم از مطالب خوب و کم نظیرتون.
مسیر از کلمه سیر است و سیر به معنی راه رفتن و عبور کردن است، مسیر محل راه رفتن و عبور کردن است.
محل حرکت
روند . روندگاه . راهرو. .
رهگذار
در زبان فارسی هخامنشی به مسیر و گذرگاه ، پسیم ( pasim ) گفته می شد
مسیر نما topo ( مخفف topographic picture ) : [اصطلاح کوهنوردی]عکس کوه یا صخره که روی آن مسیرها مشخص شده اند
منبع https://sporton. ir

میسر یابی ( route finding ) : [اصطلاح کوهنوردی] فن پیدا کردن راه صعود در کوه یا روی صخره ها می باشد و از اساسی ترین فنون کوهنوردی بشمار می رود.
منبع https://sporton. ir
در پهلوی " وتیرگ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
راه - روش شیوه

خط سیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس