مسیدن

لغت نامه دهخدا

مسیدن. [ م ِ دَ ] ( مص ) چمیدن. رجوع به چمیدن شود.

پیشنهاد کاربران

مَسیدن/ مَشتن = اندوختن ، جمع آوری کردن
زیارتیدن. در فرهنگ ابوالقاسم پرتو.

بپرس