مسیحیت و استعمار ( انگلیسی: Christianity and colonialism ) اغلب با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند زیرا پروتستانتیسم و کاتولیک دین رسمی قدرت های استعماری اروپا بودند[ ۱] و از بسیاری جهات این دو به عنوان بازوهای مذهبی قدرت های استعماری عمل می کردند. به گفته ادوارد اندروز استاد کالج پراویدنس، مبلغان مسیحی که در ابتدا به عنوان «مقدسین قابل مشاهده»، نمونه هایی از تقوای کمال مطلوب در دریایی از وحشیگری مداوم به تصویر کشیده می شدند، در اواخر دوره استعمار و در نیمه آخر قرن بیستم، به عنوان گروه حمله ایدئولوژیک برای حمله های استعماری که تعصب آنها را کور کرده بود، [ ۲] عامل استعمار، کاتب و بهانه آور اخلاقی جهت استعمار تبدیل شدند. [ ۳]
در برخی مناطق، تقریباً تمام جمعیت مستعمره از سیستم اعتقادی سنتی خود خارج شده و به مسیحی تبدیل شدند، که استعمارگران آن را به عنوان دلیلی برای از بین بردن سایر عقاید، بردگی بومیان و بهره برداری از زمین ها و دریاها استفاده می کردند. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸]
مسیحیت مورد هدف منتقدان استعمار قرار گرفته است، زیرا از اصول دین برای توجیه کارهای استعمارگران استفاده می شد. [ ۹] به عنوان مثال، تویین فالولا تاریخ نگار نیجریه ای اظهار می دارد که برخی از مبلغان معتقد بودند که «برنامه استعمار در آفریقا مشابه مسیحیت بود». [ ۱۰] تویین فالولا به گفتهٔ یان اچ. بوئر یکی از مبلغان کلیسای یونایتد سودان استناد می کند: «استعمار نوعی امپریالیسم است که بر اساس یک فرمان الهی استوار است و برای به ارمغان آوردن آزادی - معنوی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی - با به اشتراک گذاشتن برکت های تمدن الهام گرفته از مسیح غرب با مردمی که از ظلم، جهل و بیماری شیطانی رنج می برند. این امر تحت تأثیر ترکیبی از نیروهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی انجام می شود که با رژیمی همکاری می کنند که هم به دنبال منافع حاکم و هم حکومت است». [ ۱۰]
ادوارد اندروز استاد کالج پراویدنس می نویسد:[ ۲]
مورخان به طور سنتی به مبلغان مسیحی به یکی از دو جنبه نگاه کرده اند. اولین مورخان کلیسا که تاریخ مبلغان مذهبی را فهرست نویسی کردند، شرحی از آزمایش ها، موفقیت ها و حتی گاهی شهادت را ارائه کردند. از این رو، مبلغان مذهبی، قدیسان مشهود، نمونه هایی از تقوای آرمانی در دریایی از وحشی گری مداوم بودند. با این حال، در اواسط قرن بیستم، دوره ای که با جنبش های حقوق مدنی، ضد استعمار و سکولاریزاسیون رو به رشد مشخص شد، به مبلغان کاملاً متفاوت نگاه می شد. اکنون مورخان مبلغان را به جای شهدای خداپسند، امپریالیست های متکبر و غارتگر توصیف می کنند. مسیحیت نه یک فیض نجات، بلکه به نیرویی یکپارچه و تهاجمی تبدیل شد که مبلغان مذهبی بر بومیان سرکش تحمیل کردند. در واقع، اکنون مبلغان میسیونر به عنوان عوامل مهم در دولت - ملت در حال گسترش، یا «گروه حمله ایدئولوژیک برای تهاجم استعماری که تعصب آنها را کور کرده بود» شناخته می شوند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر برخی مناطق، تقریباً تمام جمعیت مستعمره از سیستم اعتقادی سنتی خود خارج شده و به مسیحی تبدیل شدند، که استعمارگران آن را به عنوان دلیلی برای از بین بردن سایر عقاید، بردگی بومیان و بهره برداری از زمین ها و دریاها استفاده می کردند. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸]
مسیحیت مورد هدف منتقدان استعمار قرار گرفته است، زیرا از اصول دین برای توجیه کارهای استعمارگران استفاده می شد. [ ۹] به عنوان مثال، تویین فالولا تاریخ نگار نیجریه ای اظهار می دارد که برخی از مبلغان معتقد بودند که «برنامه استعمار در آفریقا مشابه مسیحیت بود». [ ۱۰] تویین فالولا به گفتهٔ یان اچ. بوئر یکی از مبلغان کلیسای یونایتد سودان استناد می کند: «استعمار نوعی امپریالیسم است که بر اساس یک فرمان الهی استوار است و برای به ارمغان آوردن آزادی - معنوی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی - با به اشتراک گذاشتن برکت های تمدن الهام گرفته از مسیح غرب با مردمی که از ظلم، جهل و بیماری شیطانی رنج می برند. این امر تحت تأثیر ترکیبی از نیروهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی انجام می شود که با رژیمی همکاری می کنند که هم به دنبال منافع حاکم و هم حکومت است». [ ۱۰]
ادوارد اندروز استاد کالج پراویدنس می نویسد:[ ۲]
مورخان به طور سنتی به مبلغان مسیحی به یکی از دو جنبه نگاه کرده اند. اولین مورخان کلیسا که تاریخ مبلغان مذهبی را فهرست نویسی کردند، شرحی از آزمایش ها، موفقیت ها و حتی گاهی شهادت را ارائه کردند. از این رو، مبلغان مذهبی، قدیسان مشهود، نمونه هایی از تقوای آرمانی در دریایی از وحشی گری مداوم بودند. با این حال، در اواسط قرن بیستم، دوره ای که با جنبش های حقوق مدنی، ضد استعمار و سکولاریزاسیون رو به رشد مشخص شد، به مبلغان کاملاً متفاوت نگاه می شد. اکنون مورخان مبلغان را به جای شهدای خداپسند، امپریالیست های متکبر و غارتگر توصیف می کنند. مسیحیت نه یک فیض نجات، بلکه به نیرویی یکپارچه و تهاجمی تبدیل شد که مبلغان مذهبی بر بومیان سرکش تحمیل کردند. در واقع، اکنون مبلغان میسیونر به عنوان عوامل مهم در دولت - ملت در حال گسترش، یا «گروه حمله ایدئولوژیک برای تهاجم استعماری که تعصب آنها را کور کرده بود» شناخته می شوند.
wiki: مسیحیت و استعمار