مسیحیت در قرون وسطی بخشی از تاریخ مسیحیت است که آغاز آن از سقوط امپراتوری روم غربی ( حدود ۴۷۶ ) بوده، اما پایان آن را بر حسب وقایع مختلف تعریف کرده اند: از رویدادهایی مانند فتح قسطنطنیه توسط امپراتوری عثمانی در سال ۱۴۵۳، یا اولین سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا در سال ۱۴۹۲، ویا اصلاحات پروتستانی در سال ۱۵۱۷. [ ۱]
در پنج رهبری باستانی مسیحیت، پنج پدرسالاری از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند: سریر اسقف و سریر مقدسروم، پاتریارک قسطنطنیه، پاتریارک ارتدوکس یونانی اورشلیم، پاتریارک انطاکیه و اسقف اسکندریه.
قرون وسطای اولیه با برکناری آخرین امپراتور روم غربی در سال ۴۷۶ و سپس با روی کار آمدن پادشاه بربر، اودوآکر، و تاجگذاری شارلمانی به عنوان «امپراتور رومیان» توسط پاپ لئون سوم در رم، در روز کریسمس سال ۸۰۰ آغاز شد؛ بنابراین، سال ۴۷۶ یک تقسیم بندی بیشتر مصنوعی است. [ ۲] در شرق، حکومت امپراتوری روم در دوره ای که مورخان اکنون آنرا امپراتوری بیزانس می نامند ادامه یافت. حتی در غرب، که کنترل سیاسی امپراتوری به تدریج کاهش یافت، فرهنگ رومی مشخصاً تا مدت ها بعد ادامه یافت؛ بنابراین مورخان امروز ترجیح می دهند از «تحول جهان روم» به جای «سقوط امپراتوری روم» صحبت کنند [ ۳]
با کوچک شدن مرزهای سیاسی امپراتوری روم و سپس فروپاشی در غرب، مسیحیت فراتر از مرزهای قدیمی امپراتوری و به سرزمین هایی که هرگز تحت روم نبوده گسترش یافت.
با آغاز قرن پنجم، فرهنگ واحدی در مناطق اطراف دریای ایرلند که که امروز ویلز و ایرلند نامیده می شود، توسعه یافت. در این محیط، مسیحیت از بریتانیای روم به ایرلند گسترش یافت، به ویژه پس از آنکه از کمک های تبلیغی سنت پاتریک با مراتبی از «روحانیون پاتریسیوس»، کشیشان مبلغ فعال که همراه او یا بعداً می آمدند، برخوردار شد. این روحانیون معمولاً بریتانیایی یا ایرلندی بودند که توسط او یا جانشینانش کهنوت شده بودند. [ ۴]
اگرچه جنوب بریتانیا یک استان رومی بود، اما در سال ۴۰۷ لژیون های امپراتوری جزیره را ترک کردند و نخبگان رومی نیز به دنبال آنها رفتند. مدتی بعد در همان قرن، قبایل مختلف بربر از یورش و غارت جزیره ، نهایتا به تسخیر و استقرار رسیدند. [ ۵]
پس از اینکه شبه جزیره ایتالیا به دلیل قبایل بربر وارد جنگ و آشوب شد، امپراتور ژوستینین یکم تلاش کرد تا سلطه امپراتوری ایتالیا را از شرق، علیه اشراف گوتیک، مجدداً تثبیت کند. لشکرکشی های بعدی کم و بیش موفقیت آمیز بود و یک فرماندهی سلطنتی برای ایتالیا تأسیس شد، اما نفوذ امپراتوری محدود بود. [ ۶] سپس لمباردها به شبه جزیره ضعیف شده حمله کردند و رم اساساً به حال خود رها شد. ناتوانی شرق در ارسال کمک منجر به این شد که پاپ ها خود شهر را با غلات املاک پاپی تغذیه کردند، در مورد معاهدات مذاکره کردند، به جنگاوران لمبارد پول حفاظت پرداخت کردند، و در صورت عدم موفقیت، سربازانی را برای دفاع از شهر استخدام کردند. سرانجام پاپ ها برای حمایت به دیگران، به ویژه فرانک ها، روی آوردند. [ ۷]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر پنج رهبری باستانی مسیحیت، پنج پدرسالاری از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند: سریر اسقف و سریر مقدسروم، پاتریارک قسطنطنیه، پاتریارک ارتدوکس یونانی اورشلیم، پاتریارک انطاکیه و اسقف اسکندریه.
قرون وسطای اولیه با برکناری آخرین امپراتور روم غربی در سال ۴۷۶ و سپس با روی کار آمدن پادشاه بربر، اودوآکر، و تاجگذاری شارلمانی به عنوان «امپراتور رومیان» توسط پاپ لئون سوم در رم، در روز کریسمس سال ۸۰۰ آغاز شد؛ بنابراین، سال ۴۷۶ یک تقسیم بندی بیشتر مصنوعی است. [ ۲] در شرق، حکومت امپراتوری روم در دوره ای که مورخان اکنون آنرا امپراتوری بیزانس می نامند ادامه یافت. حتی در غرب، که کنترل سیاسی امپراتوری به تدریج کاهش یافت، فرهنگ رومی مشخصاً تا مدت ها بعد ادامه یافت؛ بنابراین مورخان امروز ترجیح می دهند از «تحول جهان روم» به جای «سقوط امپراتوری روم» صحبت کنند [ ۳]
با کوچک شدن مرزهای سیاسی امپراتوری روم و سپس فروپاشی در غرب، مسیحیت فراتر از مرزهای قدیمی امپراتوری و به سرزمین هایی که هرگز تحت روم نبوده گسترش یافت.
با آغاز قرن پنجم، فرهنگ واحدی در مناطق اطراف دریای ایرلند که که امروز ویلز و ایرلند نامیده می شود، توسعه یافت. در این محیط، مسیحیت از بریتانیای روم به ایرلند گسترش یافت، به ویژه پس از آنکه از کمک های تبلیغی سنت پاتریک با مراتبی از «روحانیون پاتریسیوس»، کشیشان مبلغ فعال که همراه او یا بعداً می آمدند، برخوردار شد. این روحانیون معمولاً بریتانیایی یا ایرلندی بودند که توسط او یا جانشینانش کهنوت شده بودند. [ ۴]
اگرچه جنوب بریتانیا یک استان رومی بود، اما در سال ۴۰۷ لژیون های امپراتوری جزیره را ترک کردند و نخبگان رومی نیز به دنبال آنها رفتند. مدتی بعد در همان قرن، قبایل مختلف بربر از یورش و غارت جزیره ، نهایتا به تسخیر و استقرار رسیدند. [ ۵]
پس از اینکه شبه جزیره ایتالیا به دلیل قبایل بربر وارد جنگ و آشوب شد، امپراتور ژوستینین یکم تلاش کرد تا سلطه امپراتوری ایتالیا را از شرق، علیه اشراف گوتیک، مجدداً تثبیت کند. لشکرکشی های بعدی کم و بیش موفقیت آمیز بود و یک فرماندهی سلطنتی برای ایتالیا تأسیس شد، اما نفوذ امپراتوری محدود بود. [ ۶] سپس لمباردها به شبه جزیره ضعیف شده حمله کردند و رم اساساً به حال خود رها شد. ناتوانی شرق در ارسال کمک منجر به این شد که پاپ ها خود شهر را با غلات املاک پاپی تغذیه کردند، در مورد معاهدات مذاکره کردند، به جنگاوران لمبارد پول حفاظت پرداخت کردند، و در صورت عدم موفقیت، سربازانی را برای دفاع از شهر استخدام کردند. سرانجام پاپ ها برای حمایت به دیگران، به ویژه فرانک ها، روی آوردند. [ ۷]
wiki: مسیحیت در قرون وسطی