مسکوک
/maskuk/
مترادف مسکوک: پول، سکه، سکه زده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- سریر مسکوک ؛ تخت میخ دوز کرده به آهن. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) سکه زده جمع : مسکوکات
سکه زده شده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) سکه.
مترادف ها
سکه، مسکوک
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سکه ضرب شده توسط هر کشور
مسکوک پول یا سکه فلزی
پول فلزی که بصورت سکه ضرب می شود عمدتا از طلا یا نقره که ارزش آن برخلاف اسکناس و سایر اشکال پول در ارزش فلز آن است،
در پارسی " پرشیان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
دینار
درم