مسوغ
لغت نامه دهخدا
مسوغ. [ م ُ س َوْ وَ ] ( ع ص ) مسوع. جایزشده. روا. و رجوع به مسوع شود. || گوارا شده. گواریده.
فرهنگ فارسی
روادارنده مجوز گوارا کننده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. روا و جایز شده.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید