مسوره

لغت نامه دهخدا

( مسورة ) مسورة. [ م ِس ْ وَ رَ ] ( ع اِ ) تکیه جای چرمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تکیه گاه چرمین. متکای چرمین. ( ناظم الاطباء ). بالش چرمین. ( مهذب الاسماء ). بالش نشستنی. نهالیچه. ( زمخشری ). بالش چرمین. ( مهذب الاسماء ). بالش تکیه. ج ، مساور. و رجوع به مسور شود.

مسورة. [ م ُ س َوْ وَ رَ ] ( ع ص ) تأنیث مسور. صاحب سور. دارای باره. محصور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( اصطلاح منطق ) قضیه مسورة یا قضیه محصور، قضیه ای است که موضوع آن بطور کل یا بعض معین شده باشد و بر چهار قسم است : موجبه کلیه ، موجبه جزئیه ، سالبه کلیه و سالبه جزئیه. ( اساس الاقتباس ص 83 ).

فرهنگ فارسی

تانیث مسور صاحب سور دارای باره محصور

پیشنهاد کاربران

بپرس