مسند فروز

لغت نامه دهخدا

مسندفروز. [ م َ ن َ ف ُ ] ( نف مرکب ) مسندفروزنده. مسندافروزنده. مسندافروز. آن که روشنی مسند به وجود او بازبسته است. روشنی بخش مسند پادشاهی و حکومت :
مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی.
حافظ.
و رجوع به مسندافروزشود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مسند افروز : مسند فروز دولت کان شکوه و شوکت برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی . ( حافظ )

پیشنهاد کاربران

بپرس