مسلی

لغت نامه دهخدا

مسلی. [ م ُ س َل ْ لی ] ( ع ص ) خورسندی و بیغمی دهنده. ( منتهی الارب ماده س ل و ). تسلی دهنده و خرسندی دهنده. ( ناظم الاطباء ). غم از دل برنده.( از آنندراج ) ( از غیاث ) : سیر گذشتگان و اخبار و احوال پیشینگان سبب اعتبار و وسیلت تجربت و سرمایه معیشت و مسلی هموم و مفرح هر مغموم است. ( جوامع الحکایات عوفی چ معین ص 26 ). || ( اِ ) سوم اسب رهان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). سومین اسب رهان. ( ناظم الاطباء ). نام اسب سوم از ده اسبان.( آنندراج ). اسب سوم در حلبه. ( دهار ). اسب سوم در مسابقت. ( مهذب الاسماء ). اسبی که در مسابقه سوم آید. اسب سومین در سبق. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
ده اسبند در تاختن هر یکی را
به ترتیب نامی است روشن نه مشکل
مجلی مصلی مسلی و تالی
چو مرتاح و عاطف ، حظی و مؤمل.
ابونصر فراهی ( نصاب الصبیان چ تبریز ص 32 ).

مسلی. [ م ِ س َل ْ لی ] ( ع اِ ) نام دردی است که صاحبش چنان پندارد که کسی سوزن کلان در بدنش می خلاند. ( آنندراج ) ( غیاث ). المی است که گوئی جوالدوز اندر آن موضع میزنند. ( ذخیره خوارزمشاهی از یادداشت مرحوم دهخدا ). المی است گوئی جوالدوز اندر می سپوزند. ( ذخیره خوارزمشاهی از یادداشت مرحوم دهخدا ). دردی است که صاحب آن پندارد که جوالدوزی در عضو دردناک فرومیبرند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).شیخ الرئیس در قانون گوید: سبب الوجع المسلی ة تلک المادة بعینها [ أی مادة وجع الثاقب ] فی ة مثل ذلک العضو اًلا انها محتبسة وقت تمزیقها. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ). || جوال دوزگر. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) تسلی دهنده : سبب اعتبار و وسیلت تجربت و سرمای. معیشت ومسلی هموم و مفرح هر مغموم است . ۲ - ( اسم ) سومین اسب مسابقه .
نام دردی است که گویی سوزن کلان در بدنش رفته

فرهنگ معین

(مُ سَ لّ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) تسلی دهنده . ۲ - (اِ. ) سومین اسب مسابقه .

فرهنگ عمید

تسلی دهنده.

دانشنامه عمومی

مسلی (باشقیرستان). مسلی ( به لاتین: Meseli ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در باشقیرستان واقع شده است. [ ۱]
عکس مسلی (باشقیرستان)عکس مسلی (باشقیرستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس