مسلوب

/maslub/

مترادف مسلوب: سلب شده، کنده شده، گرفته شده، ربوده شده

معنی انگلیسی:
negated, taken away, deprived

لغت نامه دهخدا

مسلوب. [ م َ ] ( ع ص ) ربوده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ربوده شده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ). بربوده. سلب شده. ( ناظم الاطباء ). مقلوع. منترع. مأخوذ. منسلب. مختلس.
- مسلوب الأهلیة ؛ که اهلیت برای او نشناسند.
- مسلوب القرار ؛ بی آرام.
- مسلوب المنفعة ؛ آنچه که از آن بهره ای عاید نشود، چنانکه زمین یا ملک مسلوب المنفعة.
- مسلوب کردن ؛ ربودن. سلب کردن.
- مسلوب کرده ؛ سلب کرده.
|| ربوده عقل. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ربوده شده، کنده شده ، مسلوب المنفعه: ملکی که از آن بهره برداری نشود، بایر
( اسم ) ربوده شده سلب شده

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) سلب شده .

فرهنگ عمید

۱. ربوده شده.
۲. کنده شده.

پیشنهاد کاربران

گرفته شده. سلب گردیده. سلب شده.
اختیار از دست داده، تحت الحفظ
- مسلوب: سلب شده
مصلوب :به دار آویخته
ربوده شده

بپرس