rule (فعل)اداره کردن، حکم کردن، مسلط شدن بر، حکومت کردنbe dominant (فعل)مسلط شدن برoverrule (فعل)رد کردن، مسلط شدن بر، کنار گذاشتن، نپذیرفتن
جاده کوبیدن . [ جادْ دَ / دِ ] ( مص مرکب ) جاده کوبی . راه هموار و استوار ساختن . || در تداول عوام :فلان جاده را کوبیده ؛ یعنی بر اوضاع مسلط شده است .تسلط یافتن بر . . . . . . . . . . . . .+ عکس و لینک