مسلسل کردن


معنی انگلیسی:
concatenate

مترادف ها

interlink (فعل)
بهم پیوستن، مسلسل کردن، بهم جفت کردن

catenate (فعل)
پیوستن، متصل کردن، الحاق کردن، چون دانه های زنجیر، مسلسل کردن

concatenate (فعل)
بهم پیوستن، الحاق کردن، مسلسل کردن

serialize (فعل)
مرتب کردن، مسلسل کردن، نوبتی کردن، پیاپی ساختن، سریال کردن، پشت سرهم اوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس