( مسلحة ) مسلحة. [ م َ ل َ ح َ ] ( ع اِ ) جائی که در وی خوف باشد که سلاح باید پوشید. ج ، مَسالح. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جائی که در وی خوف و ترس باشد و لازم باشد در آن سلاح با خودبرداشتن. ( ناظم الاطباء ). جای ترس از رخنه های شهر و سرحد مملکت. ( ناظم الاطباء ). گذرگاه دشمن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). موضع سلاح مانند سرحد. ( از اقرب الموارد ). || سلاح دان. ( مهذب الاسماء ). || جای دیده بان. ( منتهی الارب ). مرقب. ( اقرب الموارد ). || قومی سلاح ور. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مردم باسلاح. مردمان باسلاح. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). سلاح داران. ( دهار ). گروه سلاح دار. || نگهبان. ( ناظم الاطباء ). نگاهبانان. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جایی ترسناک که لازم باشد سلاح با خود بردارند . ۲ - محل سلاح پوشیدن . ۳ - محل دیدبان دیدگاه . ۴- گروه سلاحدار نگهبانان مسلح : مسلح. تمیشه شمربن عبدالله الخزاعی با هزار نفر عرب . جمع : مسالح . جایی که در وی خوف باشد که سلاح باید پوشید