فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
مسلح کردن، مجهز کردن، گول زدن، اماده شدن، باد گلو بادبان اراستن، با خدعه و فریب درست کردن
مسلح کردن، مجهز کردن
اراستن، مسلح کردن، مجهز کردن، مجهز ساختن، سازوبرگ دادن
مسلح کردن، کج شدن، پاشنه گذاشتن، یک ور شدن
مسلح کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
جنگی کردن
جنگ آماد کردن، جنگاماد کردن، آماده جنگ کردن
جنگی کردن یا جنگاماد کردن [نیروها یا جنگ افزارها] به جای مسلح کردنِ [آنها]
جنگاماد=جنگ آماد=مسلح
جنگ آماد کردن، جنگاماد کردن، آماده جنگ کردن
جنگی کردن یا جنگاماد کردن [نیروها یا جنگ افزارها] به جای مسلح کردنِ [آنها]
جنگاماد=جنگ آماد=مسلح
در پارسی " زیناوندیدن " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
مسلح = زیناوند
سلاح = زینگ
مسلح = زیناوند
سلاح = زینگ