[ویکی الکتاب] معنی مَّسْفُوحاً: ریخته شده
ریشه کلمه:
سفح (۴ بار)
ریختن. جاری کردن. جاری شدن «سفح الدم» یعنی خون ریخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشک چشم را روان کرد و اشک روان شد. لازم و متعدی هر دو آمده است (اقرب). . دم مسفوح خون ریخته شده است قید مسفوح برای آن است که خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنی زنا است طبرسی گوید: اصل آن از سفح به معنی ریختن آب است علّت این تسمیه آن است که زنا کار آب خود (منی) را به طور باطل میریزد. پائین کوه را سفح جبل نامند که آب کوه در آن میریزد . . یعنی غیر از زنانیمه گفته شد دیگران بر شما حلال اند که با اموال خود بخواهید در حالیکه عفیفید و زنا کار نیستید. سفاح جمع سفح نیز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْیَکُنْ مُعَسْکَرَکُمْ فی... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنههای کوهها باشد.
ریشه کلمه:
سفح (۴ بار)
ریختن. جاری کردن. جاری شدن «سفح الدم» یعنی خون ریخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشک چشم را روان کرد و اشک روان شد. لازم و متعدی هر دو آمده است (اقرب). . دم مسفوح خون ریخته شده است قید مسفوح برای آن است که خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنی زنا است طبرسی گوید: اصل آن از سفح به معنی ریختن آب است علّت این تسمیه آن است که زنا کار آب خود (منی) را به طور باطل میریزد. پائین کوه را سفح جبل نامند که آب کوه در آن میریزد . . یعنی غیر از زنانیمه گفته شد دیگران بر شما حلال اند که با اموال خود بخواهید در حالیکه عفیفید و زنا کار نیستید. سفاح جمع سفح نیز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْیَکُنْ مُعَسْکَرَکُمْ فی... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنههای کوهها باشد.
wikialkb: مَسْفُوحا